در این شماره از نشریه می خواهم به نقد از سخن و مطلبی که یکی از دوستانمان در نشریه زده اند به پردازیم که در آن مطلب به توصیف آقای خاتمی و شباهت آن با امام خمینی پرداخته بود .
ابتدای سخن به شما بگویم ، شما قرار بود از روش های توصیفی و تحلیلی و مقایسه ای استفاده کنید . اما تنها سفسطه بافته اید و از روش توصیفی استفاده کرده اید ، بدون هیچ مدرک و دلیلی که منطقی باشد . سخن شما حول چند محور بود :
1- نفی جمود وتحجر .
2- نوآوری .
3- دموکراسی و آزادی ( که بیان نشد کدام آزادی ، فقط گفتید آزادی .؟؟) . وبقیه اش تکرار چند حرف بود .دوست گرامی شما و دولت اصلاحات ( و اصلاح طلبان ) جمود وتحجر را چه حساب می کنید ؟ آیا دست دادن با زنان بیگانه که نفی قانون اسلام است ، نشانه عدم جمود وتحجر است یا لاابالی گری ؟ شما جمود وتحجر را چه می دانید ؟ آقای خاتمی ِ شما ، چه فکر می کند ؟ آیا نوشتن نامه نوشیدن زهر به رهبر معظم ، نفی جمود وتحجر است ؟ آیا تصویب قانون رفع تبعیض از حقوق زنان که تنها اصل اول آن با چندین آیه صریح قرآن مخالف است ( و در دولت هشتم تصویب می شود )، نفی جمود وتحجر است ؟ تنها آقای خاتمی را می گویید مثل امام است ، آیا شما مرضیه حدیدچی ( اولین فرمانده سپاه غرب ) را نمی شناسید ؟ وقتی امام به گورباچف نامه نوشتند ، این شخص حامل نامه بودند و دست به رهبر بزرگ سیاسی آن زمان ندادند ( آب و هوای ایتالیا چطور است ؟).
نوآوری : کدام نوآوری ، در 8 سال از ریاست آقای خاتمی چه نوآوری هایی بوده است . تنها چیزی که ما می دیدیم یک طرح وچند میوه سیاسی بود . آری نوآوری ما در8 سال این بود که در آمریکا یک روز valentime بود و در ایران 8 سال شد . نوآوری در انرژی هسته ای ِ تعلیق شده و نیز گفتگوی تمدنهای تان را دیدیم . بگذارید برایتان بگویم ، این گفتگوی تمدن ها صد سال پیش از آقای خاتمی ، توسط غربی ها مطرح شده بود ولی دیدند که شرم است ، بیان نکردند تا شما آنرا گفتید . و دیدم که چه شد ، همه اش شرم بود و بس .( نمونه – غزه : آقای خاتمی چه کرد ؟)
دموکراسی: البته به شما بگویم ، دموکراسی ای که شما بیان کردید ما ندیدیم . اگر منظورتان فعالیت مردم در حکومت باشد ؛ شاهد راهپیمایی های 22 بهمن و روز قدس و انتخابات های کشوری می باشیم . مردم سالاری دینی تان چه بود؟ ، آیا همان چیزی نبود که شهید رجایی و امام خامنه ای ( هنگام ریاست جمهوری شان) انجام می دادند ؟
و از آزادی برایتان بگویم ، آزادی ای که تنها ارائه دهندگان و گیرندگان آن در ملاصدرای و خیابان زند شیراز یافت می شد . اگر آزادی کوتاه شدن لباس زنان و دختران ، و کوچک وخطی شدن روسری ملت است ، پس خوش بحال شهری که روباه با آن قهر است . و اگر آزادی ِ بیان است ، دیدیم 18 تیرتان را و دیدیم بستن درب تشکل ها را ، وباز هم دیدیم سخنرانی امیرکبیرتان را ، و باز هم دیدیم وزیر علوم تان که با آوردن حرف دانشجویان ستاره دار، برای زیر فشار قرار دادن دانشجویان از لحاظ روانی و تحصیلی چه قدر تلاش کرد ؟ آری دیدیم ثمره 8 سالتان را ، آنگاه که قطار انقلاب با فاصله 8 سال ، ریل انقلاب را گم کرده بود .تساهل وتسامح را می گویید . آیا شرم ندارید که این را به امام نسبت می دهید و چنین برچسب زشتی را به امام می زنید ، امام که ابتدای انقلاب فرمودند :
" آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند ." و حزب توده را ضد اسلام معرفی کرد . همان که فرمود :" من توی دهن این دولت (بختیار) می زنم ". همان که فرمود :" نه شرقی ، نه غربی ، جمهوری اسلامی "
و اکنون چند سخن دیگر :
1. گفتگوی تمدن ها : شرمساز ترین حرف تاریخ . آری آنگاه که سید خندان چند ساعت منتظر پاپ بودند و پاپ چند ساعت منتظر مرجع تقلیدمان ( و آن برای نیم ساعت و این برای یک ساعت )
2. کتاب منتشر شده ی بررسی استراتژیک دولت مورد نظر شما ، پس از 8 سال که همه خمیر شدند و از انتشار آن جلوگیری شد .
3. سفرهای چند میلیاردی آقای خاتمی به خارج برای گشت و تفریح و دست دادن با زنان بیگانه و ...
4. جایزه دادن شان به خانم ها ، که بس تماشایی است و ....
5. آزادیتان که دیدیم و .......
6. بحث جاسوسی آقای موسوی ......
7. بحث تمرکز ثروت و تفریح در پایتخت
8. بحث سفر استانی برابر با افزایش توقع مردم ( آیا می دانید چه کسی این حرف را زده است ) و ...
9. ..........